شهردار تهران گفت: فضای گرمخانههای پایتخت توسعه یافته؛ اما با انتقال معتادان متجاهر به مراکز ماده ۱۶، عملاً این اتفاق رخ خواهد داد.
محمدخانی میگوید: با وجود افزایش صدور پروانههای ساختمانی، نسبت درآمدهای ناپایدار به پایدار در بودجه مطلقاً افزایش نیافته است.
شهردارمنطقه ۱۳ از اجرای طرح ارتقای امنیت بوستان جنگلی سرخه حصار با همکاری پلیس و یگان حفاظت منطقه خبر داد.
«از شهرستان آمدم دنبال کار، گرفتار شدم»، «کیف پولم را دزد زد»، «امکان داره پول کرایه برگشت به شهرم را بدهید»، «بچهام مریضِ و بیمارستان بستری است»، «برای رضای خدا کمکم کنید» و....؛ این درخواستها که هر کدام با لحن التماس و طلب مطرح میشوند را همه ما شنیدهایم. به خصوص در محدوده بهشت زهرا(س) که زنان و مردانی تلاش میکنند دل مشتریانشان را به رحم بیاورند. چرا که پشت نقاب تکدیگری، عضوی از مافیای متکدیان پایتخت هستند.
تنها چیزهایی است که میتوان لابهلای شیشههای خرد شده، سرنگ و زباله تشخیص داد. داخل آلونک اما پر از هندزفری، اسپیکر و وسایل الکترونیک دست دوم است؛ وسایلی که بهگفته پیرمرد میخواهد بفروشد تا بتواند مواد تهیه کند.
کار کودکان، اعتیاد خیابانی، تکدیگری، حاشیهنشینی و مفاسد اخلاقی، پنج کلان آسیب در شهر تهران است که سالهای سال مثل توپ فوتبال فقط از این دستگاه به آن دستگاه شوت شد و از زمین فلان سازمان به زمین بهمان سازمان قل خورد. تعداد دستگاههای متولی که مستقیم و غیرمستقیم در سروسامان دادن به این آسیبها نقش دارند درهمه این سالها دو رقمی بود و میشد قاطعانه گفت که سالها یک لشکر از مسئول و متولی وجود داشت بیآنکه کاری جدی در حوزه آسیبها انجام شود.
این نخستین بار نیست که نام این مراکز به دلیل حوادثی تلخ برسر زبانها میافتد و پیش از این نیز بارها بحثها و جنجالهایی پیرامون عملکرد این مراکز به وجود آمده بود. حالا مرگ ۳۲ مددجو به عنوان اتفاقی کمسابقه و زنگ خطری درباره فعالیت این دست مراکز محسوب میشود.
چهار ساعت زنده زنده در آتش سوختند. درهای کمپ بسته بود و از کلیددار خبری نبود. سقف پوسیده بود و آتش وقتی به چوبهایش رسید، تکههای داغ شد و بر سر و روی محبوسین فرو ریخت. هنوز دقیق نمیدانیم در این چهار ساعت مرگبار، انسانهایی که به رهایی میاندیشیدند و برای رسیدن به روزهای روشن از صبح تا شب با درد استخوانشکن مبارزه میکردند، چه گذشته است؟