*نبیاله عشقی ثانی، فعال اجتماعی
برابر تعریف یونیسف هر فرد زیر ۱۸سال را کودک میگویند و خانواده و دولتها مکلفند امکانات لازم برای مراقبت، حمایت و تحصیل آنان فراهم کنند و چنانچه مرتکب خلافی شدند در چارچوب قانون ویژه کودکان با آنان رفتار شود. مطابق ماده واحده قانون تشکیل سازمان بهزیستی کشور و قوانین تکمیلی دیگر کودکان رها شده و بیسرپرست باید تحت پوشش حمایتهای قانونی بهزیستی قرار گیرند و برای نگهداری، مراقبت، حمایت از این کودکان تارسیدن به سن قانونی و توانمندی آنان هر اقدام ضروری برای آنان انجام شود.
اگرچه در اجرای قانون حمایت از کودکان و نوجوانان و قوانین حمایتی دیگر حدود بیست هزارکودک رها شده در شیرخوارگاهها و خانههای مخصوص کودکان و نوجوانان مربوط به بهزیستی تحت مراقبت و تعلیم و تربیت قرار دارند یا برای برخوداری از حمایتهای لازم به زوجینی که صاحب فرزند نمیشوند بهعنوان فرزندخوانده یا به بستگان و افراد داوطلب سپرده شدهاند با این وجود بهطور مستمر با کودکان خیابانی و کار مواجه هستیم که هم آسیب میبینند هم منشا توسعه آسیبهای اجتماعی هستند و ممکن است در آینده وارد بزهکاری شوند.
برخی از مسئولان اعلام کردهاند که بیشتر این کودکان فرزندان اتباع غیرایرانی هستند که به طریقی به کشور ما مهاجرت کردهاند.چند سال قبل برای ساماندهی کودکان خیابانی و کار تصمیماتی گرفته شد و مقرراتی وضع شد سازمان بهزیستی، شهرداریها، نیروی انتظامی و قوه قضائیه ماموریت پیدا کردند تا با یک همکاری مشترک و تقسیم کار این کودکان جمع آوری، تحت حمایت و مراقبت قرار گیرند. فرزندان اتباع سایر کشورها به کشورشان بازگردانده شوند و کودکانی ایرانی که دارای والدین میباشند به خانوادهشان تحویل گردند همچنین مراکزی برای نگهداری، مراقبت، آموزش، حرفه آموزی و توانمندسازی آنان ایجاد گردد و کودکانی که احتمالا مرتکب بزهای شدهاند به کانونهای اصلاح و تربیت سپرده شوند. اگر چه یقینا از آن زمان تاکنون سلسله اقداماتی انجام شده است که در جای خود مفید بوده است اما بهدلیل ناتمام ماندن این فعالیتها، عدم همکاری برخی از دستگاههای مسئول، کمبود منابع یا عدم مسئولیت پذیری کافی برخی دیگر باز با کودکان بسیاری مواجه هستیم که در خیابانها زندگی میکنند و به چرخه آسیبهای اجتماعی وارد میشوند این وضعیت در شرایط واقع شده که برخی از موسسههای مردم نهاد، خیریهها و انجمنهای حامی و دوستدار کودک نیز دراین مسیر اقدامات بسیار خوبی انجام دادهاند ومیدهند.
اگر چه گفته شده برخی از این کودکان ممکن است بهدلیل ضعف فرهنگی، بیسوادی والدین، ناتوانی در تامین هزینههای زندگی با وجودگرانی، افزایش قیمتها و فقر شدید توسط والدینشان برای تکدی گری به باندهای بزهکاری اجاره داده شوند. البته همه این موارد نیازمند یک تحقیق و بررسی جامع است تا بتوان برای مقابله با آن یک برنامه همه جانبه نگر تدوین کرد. در شرایط فعلی چند دستگاه برنامه ریزی و حمایتی دولتی مثل وزارت کار تعاون و رفاه اجتماعی، سازمان بهزیستی کشور، کمیته امداد امام، سازمان اموراجتماعی کشور، شهرداریها و تشکلها و موسسههای مردم نهاد و خیریهها هریک طرح و برنامههایی را در حوزه ساماندهی کودکان کار و خیابانی به اجرا میگذارند و خدماتی ارائه میدهند لیکن باز امر ساماندهی منجر به نتیجه مطلوبی نشده است.
به نظر میرسد راه برون رفت ازاین مشکل نگاه ملی به این معضل آسیب رسان به کشور است تا برای جلوگیری از پراکندگی اقدامات و موازی کاری و اجرای طرحهای ناتمام و اقدامات خرد با وحدت رویه و تجمیع همه امکانات و تامین منابع کافی و دعوت از فرهیختگان اجتماعی و کارشناسان خبره و نهادهای مدنی و به دور از بخشی نگری برای ساماندهی واقعی و پایدار کودکان خیابانی یک طرح ملی تدوین وبه اجرا گذاشته شود.