*دکتر ناصر مهدوی
خبر تاسفبار یورش ماموران شهرداری تهران به مرکز فرهنگی خانهاندیشمندان علوم انسانی آنهم به دستور رئیس شهرداری علیرغم مخالفت شورای شهر و بدون حکم قضایی؛ اگر برخی را در بهت و حیرت فرو برد؛ برای بنده تعجبآور نبود زیرا اولا در فضای غمآلود و تیره دولت ابراهیم رئیسی چنان رفتاری عجیب نیست و ثانیا رئیس شهرداری شخصی است بنام زاکانی که در کینهورزی به دانشگاه و دانشجو و اهلنظر سابقه معلومی دارد.
هنگامی که این دو پدیده را کنار هم قرار میدهیم یعنی دولت و شهرداری فعلی؛ مهمترین وصفی که در بادی امر در ذهن نقش میبندد؛ بیاعتنایی و حتی بیاحترامی نسبت به پدیدهای بنام دانش و دانشمند است ۰
گذشتهی شخصیتهای یاد شده و البته بیشتر افرادی که اکنون در قدرت حضور دارند و فضایی که در آن تربیت یافتهاند؛ چنان بوده که امروز نمی توانند در عمل به دانشمندان و روشنگران فرهنگی احترام بگذارند و آنها را در ساختن اندیشه عمومی موثر بدانند۰
این جماعت همواره در تاریخ گذشته بنام شرع و بنام دین با اهل نظر؛ اهل فلسفه و اهل هنر سر جنگ و ستیز داشتهاند و هر کجا فرصت پیدا کردهاند بر این گروه روشنگر تاخته و آنها را از صحنه بیرون راندهاند. زیرا با ورود جدی روشنفکران و صاحبنظران در صحنه های مهم زندگی ؛ دیگر چه جایی برای روحانیون و مدیران جاه طلب حکومتی و رسمی باقیمیماند که در کیسه چیزی جز برخی قوانین مسخ شده فقهی و افکار بیثمر فراموش شده ندارند!
در محیطی که روشنایی باشد نمیتوان با روح و روان مردم بازی کرد؛ نمیتوان بنام دین مردم را گمراه کرد؛ نمیتوان حکومتی تأسیس کرد و زندگی میلیونها انسان را تباه کرد؛ نمی توان به نامخدا فرمانروای بیقید و شرط ملت شد.
همه این پدیدههای ناصواب و کجروی های زیانبار؛؛ در هوای تاریک وجوی مهآلود رخ میدهد جایی که چراغی روشن نیست و مردم در خوابی عمیق بسر میبرند ۰ هنگامی که روشنایی از راه برسد و مردم بیدار شوند؛ رسیدن به آن اهداف شوم بسی دشوار و دست نایافتنی میگردد.
به عبارت دیگر؛ اقلیت بد بهتنهایی نمیتواند یک جامعه را با شر خود مسموم سازد. این اقلیت بد به اکثریتی خوب ولی احمق نیاز دارند تا وجود ناسالم خود را بر یک جامعه تحمیل کنند ۰
ولی اگر خورشید بتابد و مردم چراغ در دست داشتهباشند در این صورت عمل دزدی و فریب فرهنگی؛ پرهزینه خواهدبود
دزد آید در نهان در منزلم
گوید او که پاسبانی می کنم
من کجا باور کنم این دزد را
دزد کی داند ثواب و مزد را
به همین منظور خرافه پرستان و حریصان قدرت پرست برای آنکه راحت نفس بکشند؛ باید چراغ را خاموش و هوا را تیره تار کنند تا راه طغیان و فریب؛ گشودهباشد.
دشمن روزند این قلابکان
عشق روزند آن زرهای کان
به همین دلیل بود که نوشتم مشکل آقای شهردار با خانه نیست چون آنقدر خانه خراب کردهاند که دیگر هیچ خانهای آباد نیست؛ هیچ خانهای خالی از غم و اندوه نیست؛ مشکل این جماعت با متفکران و روشنفکران و البته با خیراندیشان و خیرخواهانی همانند دکتر قاسمی عزیز مدیر لایق و دوراندیش خانهاندیشمندان علوم انسانی است که به خورشید سلام کردهاند و ازحقیقت وزیبایی واخلاق سخن گفتهاند ۰
به هر تقدیراز صمیم قلب برای دکترقاسمی و همکاران عزیزشان آروزی موفقیت دارم و از رفتار غیراخلاقی جناب شهردار و معاونین وی به به عنوان یک معلم اعلام بیزاری می کنم امیدوارم این جماعت قدری عاقلانه سیر کنند و دست از این تصمیم نسنجیده غیرعقلانی بردارند