به گزارش وطن شهر، شهری که قرار است به عنوان پایتخت فرهنگی و مذهبی کشور عمل کند، همچنان از سردرگمی در سیاستگذاری آیینی و فرهنگی رنج میبرد. نمونه بارز این آشفتگی را میتوان در میدان امام حسین و میدان آزادی مشاهده کرد؛ دو فضایی که هر یک به نوبه خود حامل بار نمادین و هویتی مهمی هستند، اما اکنون با تصمیمهای ناهماهنگ و پرهزینه مدیریت شهری، به صحنه تکرار و تعارض بدل شدهاند.
تکرار پرهزینه در میدان امام حسین (ع)
در سالهای گذشته، میدان امام حسین به عنوان «میدان آیینی پایتخت» معرفی شد؛ میدانِی که با بازطراحی و المانهایی چون «یادمان شهدای گمنام» بنا بود پایگاه مراسمها و آیینهای ملی-مذهبی شهر تهران باشد. اما در اتفاقی شگفتآور، اکنون شهرداری تهران قرار است با صرف بودجهای دیگر، اقدام به ساخت یک یادمان جدید در همان میدان کند. این تصمیم، بدون هیچ توضیح روشنی درباره سرنوشت سازه قبلی یا ضرورت فنی و فرهنگی بازسازی، در حالی اجرا میشود که همان یادمان قبلی با طراحی مفهومی، در سالهای پیش با هزینههای قابل توجهی ساخته شده بود.
چرا باید در فاصلهای کوتاه، سازهای که به نام شهدا ساخته شده، حذف یا نادیده گرفته شود؟ آیا ساخت مکرر «یادمانهای نمادین» بدون پشتوانه پژوهشی، کمکی به زنده نگه داشتن یاد شهدا میکند یا تنها هزینهای دیگر بر دوش بیتالمال است؟
میدان آزادی؛ نماد هویت یا صحنه موقت؟
در کنار این موضوع، برگزاری مراسم «محرمشهر» در میدان آزادی، آن هم با سازههایی عظیم و بعضاً ناایمن، زنگ خطر تازهای را برای حریم این بنای ملی به صدا درآورده است.
با اینکه اداره کل میراث فرهنگی تهران صراحتاً هرگونه الحاق و سازه در اطراف برج آزادی را ممنوع اعلام کرده و تذکراتی کتبی نیز صادر شده، اما نه تنها فعالیت متوقف نشده، بلکه سازههایی مانند “کشتی سفینهالنجاه” و بازسازی “بینالحرمین” در میدان نصب شدهاند. آن هم بدون اخذ مجوز رسمی از میراث و حتی بدون اطلاع مجموعه مدیریت برج.
این در حالیست که برج آزادی از سال ۱۳۵۳ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده و طبق اصول حفاظت میراث، هرگونه مداخلهای در حریم آن باید با مجوز و هماهنگی متخصصان انجام شود.
چرا میدان آزادی و نه میدان آیینی امام حسین؟
پرسش مهم اینجاست که اگر میدان امام حسین قرار بود مرکز آیینهای شهر باشد، چرا در عمل، میدان آزادی انتخاب شده است؟
چرا سیاستهای شهری دچار این بیثباتی و چندگانگی هستند؟
آیا رویدادهای نمایشی مهمتر از حفاظت از نمادهای تاریخی و نظم هویتی شهر شدهاند؟
آیا مدیریت شهری تهران، استراتژی مشخصی برای فضاهای آیینی، فرهنگی و تاریخی خود دارد؟
آیا نظارت، هماهنگی و احترام به مقررات میراث فرهنگی، در اولویت مسئولان قرار دارد؟
چرا باید برای یک یادمان آیینی، دوباره هزینههای هنگفت صرف شود؟
چه کسی مسئول طراحی قبلی و اکنون مسئول طراحی جدید است؟
آیا این تکرار، نمونهای از هدررفت بیتالمال نیست؟
نگرانیهای جدی از منظر ایمنی و منظر شهری
علاوه بر تضاد قانونی، نگرانیهای ایمنی نیز قابل تأمل است. طبق گزارش کارشناسان میراث، استفاده از مواد اشتعالزا در سازهها آن هم در گرمای تابستان تهران، میتواند فاجعهآفرین باشد. همچنین، تغییر منظر بصری اطراف برج، یکی از مشکلات بنیادینی است که در مواجهه با آثار ثبتشده، نباید نادیده گرفته شود.
نگاهی به جهان: یادمانهایی برای همگان
در بسیاری از کشورهای جهان، یادمانهای جنگ، مقاومت و وطن با وسواس فراوان، توسط معماران برجسته و پس از مشورتهای تخصصی طراحی میشوند. یادمان «سرباز وطن» آثاری هستند که نهتنها بازدیدکنندگان را به احترام وادار میکنند، بلکه سالها به عنوان بخشی از هویت ملی و آموزش نسلهای آینده باقی میمانند.
در این کشورها، یک «یادمان» بار معنایی سنگینی دارد، نه مکانی برای رقابت سیاسی یا نمایشهای موقت. در مقابل، وضعیت کنونی تهران از تعدد یادمانهای متفرقه گرفته تا بهرهبرداری ابزاری از نمادهای ملی زنگ خطری برای حافظه جمعی، زیباییشناسی شهری و اقتصاد فرهنگی است.
شهر را یادمان نمیسازند، شهر را یاد میکنند
ساخت یادمان، رویداد آیینی یا طراحی شهری اگر با حذف پیشینهها و نادیدهگرفتن ضوابط همراه شود، نهتنها به هویت شهر کمکی نمیکند، بلکه نشانهای از فراموشی تدریجی حافظهی جمعی ماست.
از میدان امام حسین که به میدان آیینی بدل نشد، تا میدان آزادی که آرامش آن قربانی خیمههای مناسبتی شده، این گزارش یادآوریست بر ضرورت بازاندیشی در سیاستگذاریهای فرهنگی و شهری.