به گزارش وطن شهر و به نقل از شهر؛ به دنبال انتخابات ریاست جمهوری دیکتاتورهای کوچولوی مدعی اصلاحطلبی که با امکانات، پول و تبلیغات، منافع طبقه خاص اشرافی را تأمین میکنند، علیه شهردار مردمی تهران به خروش افتادند. «کارزار برکناری زاکانی» (!) دیروز، این عبارت تیتر یک روزنامه حزب اشرافی کارگزاران بود.
در ریشهیابی این تاخت و تاز، ۲ مؤلفه قابل تبیین و تحلیل است. نخست؛ کارنامه منفی مدعیان اصلاحات در شهرداری و شورای شهر تهران و دوم؛ خدمات جهادی و گسترده دکتر علیرضا زاکانی در جایگاه شهردار انقلابی تهران.
سازندگی: در نهادهای در اختیار اصلاحطلبان تقریباً منافع قومی و قبیلهای و باندی و حزبی و جناحی و خانوادگی به منافع ملی و حقوق مردم میچربد
مؤلفه نخست را از دریچه نگاه مدعیان اصلاحات تشریح میکنیم؛
همین روزنامه سازندگی در دوره شورای شهر پنجم که شهرداری نیز در اختیار اصلاحطلبان بود، با افشاگری درباره رفتار منفعتطلبانه اصلاحطلبان نوشته بود: «در ارزیابی عملکرد اصلاحطلبان پیروز، در بخشهایی که به عملکرد این افراد بهصورت مستقیم برمیگردد، عمدتاً دچار سوءمدیریت و ناکارآمدی هستیم و اکثر خطاهای سابق تکرار شده است. روی صحبت در این بخش، دولت و شورای شهر و شهرداری تهران است… در نهادهای در اختیار اصلاحطلبان تقریباً منافع قومی و قبیلهای و باندی و حزبی و جناحی و خانوادگی به منافع ملی و حقوق مردم میچربد.»
«بیثباتترین دوره مدیریت»
نشان خبرآنلاین برای شورای شهر اصلاحطلبان
خبر آنلاین، خبرگزاری وابسته به مدعیان اصلاحات – اعتدال نیز مرداد ۱۴۰۰ درباره شورای شهر پنجم تصریح کرد که شورای شهر اصلاحطلب، با سیاسیکاری حاد اعتماد مردم را به هدر داد.
این خبرگزاری نوشته بود؛ اصولاً شورای پنجم از نظر حرفهای و تخصصی بسیار ضعیفتر از شورای چهارم بود. در شورای چهارم، ترکیب قابل قبول و قدرتمند فراکسیونهای اصولگرایی و اصلاحطلبی باعث شده بود توان کارشناسی شورای شهر چندین برابر سایر دورهها شود ولی در شورای پنجم کنار گذاشتن چهرههای متخصص شهری از لیست امید و آوردن برخی اشخاص که تا ماههای واپسین دوره پنجم نشان دادند توان، جرأت و انگیزه اثرگذاری بر رویدادهای شهری را ندارند، باعث شد بیش از نیمی از ظرفیت بالقوه نهاد مدیریت شهری در پارلمان تهران فعال نشود.
خبرآنلاین خاطرنشان کرده بود: شاید بزرگترین نقطه تاریک در عملکرد شورای پنجم را بتوان در هدر دادن اعتماد اجتماعی جستوجو کرد. باید گفت: سرمایه عظیم اعتماد مردم و امید به تغییر در وضعیت مدیریت شهری در انتخابات گذشته شوراها در تهران فعال شد. چند ماهی از آغاز به کار شورای جدید نگذشته بود که همگان فهمیدند این شورای شهر، توان اجرای تغییرات گسترده در مدیریت شهری را به دلایلی مانند مشکلات اقتصادی شهر، یارکشیهای درون جناحی، بیتجربگی و… ندارد. حالا که ۴ سال از آخرین انتخابات شورای شهر میگذرد، باید صادقانه به این سؤال جواب داد که آیا با حضور شورای پنجم، تهران شهر بهتری برای زندگی شده است؟ قطعاً پاسخ منفی است. محسن هاشمی با وجودی که آماده بود تا برای انتخابات ریاست جمهوری به میدان بیاید و برخی از اصلاحطلبان از او به عنوان خلف آیتالله هاشمی یاد میکردند، نشان داد در عرصه عمل، آنچنان که باید توان و انگیزه مدیریت، سیاستورزی و قدرت درک پیچیدگی رویدادها و امکان اثرگذاری بر عرصه معادلات را ندارد. آنچنان دست و پای محسنهاشمی در شورای شهر بسته شد که او با وجود چلچراغ سبزی که برای شهردار شدن روشن کرده بود، هرگز نتوانست حتی در بین اصلاحطلبان به عنوان کاندیدای جدی شهرداری تهران، مطرح شود.
خبرآنلاین در ادامه نوشته بود: ایراد نطقهای تند و آتشین، تذکر به وزیر و وکیل و همه در سیاستهای داخلی و خارجی و بینالمللی و نظایر آن باعث شد بارها این مسئله در مدیریت شهری خود را به چشم ناظران بنماید: آیا شورای شهر جای بحثهای سیاسی حاد و حساسیتبرانگیز است؟ سیاسینگری حاد در مسائل با ساختار بستهای که برای چینش نیروهای مدیریتی در شورای شهر از سوی اعضای دوره پنجم پارلمان شهری ترسیم شده بود باعث شد تا برخی ناظران اعتقاد بر عملکرد منفی این نهاد در دوره اخیر داشته باشند. شورای شهر پنجم تهران، بیثباتترین دوره مدیریت شهری است… انتخاب اشتباه محمدعلی نجفی در شهرداری تهران نشان داد شورای شهر به هیچ عنوان دارای قدرت تشخیص و روشنبینی سیاسی در چینش اصلیترین مهرههای شهری را نداشت.
در مطلب یادشده همچنین آمده بود: انتخاب اشتباه محمدعلی نجفی در شهرداری تهران نشان داد شورای شهر به هیچ عنوان دارای قدرت تشخیص و روشنبینی سیاسی در چینش اصلیترین مهرههای شهری را نداشت. پس از نجفی، انتخاب یکی از مدیران ارشد دیگر شهری، محمدعلی افشانی، حساسیتهای زیادی را در بدنه شهرداری و حتی در بین خود اصلاحطلبان برانگیخت. حضور افشانی در رأس مدیریت شهری به دو دلیل در بین اصلاحطلبان حساسیت برانگیخت. او در اردوگاه حزب اعتماد ملی بود و طبیعتاً رقیب مهم این حزب یعنی اتحاد ملت، نمیپذیرفت دست دادن اقلیت اعتماد ملی و کارگزاران، او را از سهمهای با اهمیت مدیریت شهری دور نگه دارد. برای همین مهمترین واکنشها به انتخاب افشانی در شهرداری، از داخل شورای شهر سرچشمه گرفت.
خبرآنلاین نوشته بود: «حضور کوتاه مدت افشانی در شهرداری هم نکته منفی دوم بر بیثباتی مدیریت شهری در دوره شورای پنجم است. در دوره شهردار سوم، هم باید پذیرفت رأی شکننده حناچی در مقابل آخوندی، هیچ تضمینی برای ادامه راه توسط شهردار سوم نبود و اگر نبود مشکلات بعدی، ای بسا شهرداری تهران تا امروز، اشخاص دیگری را هم در دوره پنجم بر صندلی کلیددار شهر میدید. همچنین باید از رفتارهای خارج از شئون حرفهای برخی اعضا از جمله قهر کردنهای مکرر و کل انداختنهای کودکانه در صحن علنی شورای شهر یاد کنیم که فرصتهای از دست رفتهای را برای شهروندان تهرانی رقم زد.»
محسن هاشمی، سال ۹۸: گارد نگیریم، دستاوردهای عینی و واقعی کافی را تحقق نبخشیدیم
علاوه بر اینها، محسن هاشمی، رئیس شورای شهر تهران در دوره پنجم سال ۹۹ گفته بود: «در این سه سال حتی یک کیلومتر مترو در تهران ساخته نشده است؛ درحالیکه اصولا ساخت تونل مترو بسیار کمهزینه است و مشکل مالی یا اجرائی ندارد و میتوان اعتبار آن را از طریق بودجه غیرنقد تأمین کرد. اگر این دستگاهها در سه سال گذشته فعالیت میکردند، الان سه خط جدید مترو داشتیم.»
وی افزوده بود: «بالاخره اگر مدیران جسارت، شجاعت و ریسکپذیری داشته باشند، پروژه را کلنگ میزنند و شروع میکنند و با سماجت بودجه آن را از شهرداری و دولت یا سیستم بانکی تأمین میکنند. برخی از اعضای شورا نیز همین نظر را دارند که از فرصت حضور شهردار در هیئت دولت، در این دوره استفاده مناسبی نشد و در واقع برنامهای برای آن نداشتیم. در مجموع مدیریت شهری در حوزه حملونقل موفق عمل نکرد.»
محسن هاشمی همچنین گفته بود: «طرح دوچرخهسواری (بیدود)، طرحی شکست خورده و نمایشی بود.»
وی علاوهبر اینها خاطرنشان کرده بود: «قالیباف در بحث BRT جسارت داشت و اتوبوسها را وارد کرد. حناچی بیش از اندازه میترسد… با وجود اینکه ۶-۷ سال از دولت روحانی گذشته، در این مدت یک اتوبوس هم تزریق نشده است.»
محسن هاشمی همچنین سال ۹۸ نوشته بود: «مدیریت شهری به صورت یکدست در اختیار اصلاحطلبان است… در این دو سال سپری شده از عمر مدیریت شهری، دستاوردهای عینی و واقعی کافی را تحقق نبخشیدیم نباید با گارد و پاک کردن صورت مسئله، به این موضوع بپردازیم.»
همسویی دولت و شهرداری اصلاحطلبان در موارد زیادی به نفع شهر نشد
همچنین، روزنامه اصلاحطلب دنیای اقتصاد فروردین ۱۴۰۰ گزارشی را با تیتر «فاصله تهران تا «تهران ۱۴۰۰» منتشر کرد و زیر تیتر زد: «گزارش «دنیایاقتصاد» از رنگ پایتخت در ذهن پایتختنشینها» در این گزارش آمده بود: «فاصله وضعیت کنونی شهر تهران با تصویر «تهران ۱۴۰۰» که بر مبنای وعدهها و برنامههای اعضای پارلمان محلی و مطالبات شهروندان از آنها در ابتدای دوره پنجم مدیریت شهری تعیین شده بود، بررسی شد.»
دنیای اقتصاد همچنین نوشت: «نتایج چکاپ انجام شده از کارنامه عملکرد مدیریت شهری تهران از سال ۹۶ تا ۱۴۰۰ براساس آنچه وعده داده شد، آنچه مطالبه شد و آنچه عمل شد، حاکی از آن است که با وجود برخی اقدامات مثبت و متفاوت مدیریت شهری در این دوره، رنگ تصویر «تهران ۱۴۰۰» در میان شهروندان تهرانی همچنان خاکستری و در برخی از موارد سیاه رنگ است. این در حالی است که کارشناسان و نخبگان شهری امیدوار بودند در صورت اجرای کامل نقشه اصلاحات تهران، بهعنوان دستور کار از قبل تدوین شده شورای شهر پنجم، از یکسو، «مسیرهای پیدا و پنهان شهرفروشی با صدور مجوزهای خاص و مغایر اسناد بالادست تهران برای یک گروه اقلیت ذینفع» مسدود شود و از سوی دیگر باعث «تضمین حقوق عمومی شهروندان در داشتن شهر غیرآلوده و به دور از عناصر ضد زندگی» خواهد شد… کاهش آسیبهای اجتماعی و کاهش هزینه اداره شهر دو محور دیگر عنوان شده در لیست برنامههای مهم مدیریت شهری بود که کارنامه عملکرد موفقی در مورد آن وجود ندارد… همسویی دولت و شهرداری در موارد زیادی به نفع شهر نشد.»
۲۰ تکلیف معوق شورای شهر تهران در دوره پنجم
دنیای اقتصاد علاوهبر این، شهریور ۹۹ گزارشی را با عنوان «کارتابل سال آخر پارلمان پایتخت» بازنشر داد. در این گزارش آمده است: «سه سال از پنجمین دوره فعالیت پارلمان شهری پایتخت در حالی به اتمام رسیده که حجم تکالیف معوق در کارتابل این نهاد ناظر بر شهرداری غیرطبیعی و سنگین شده است. البته وضعیت خاص کارتابل وظایف شورا به لحاظ تعداد ممکن است چندان سنگین جلوه نکند اما به لحاظ اهمیت وعدههای به سرانجام نرسیده، مخاطرات تداوم وضع موجود شهر و شهرداری و بیتفاوتی و کممحلی به خواستههای شهروندان وضعیت این کارتابل جدی تلقی میشود… بررسیها حکایت از وجود ۲۰ تکلیف معوق در سومین سالگرد حضور نمایندگان در شورای شهر پنجم دارد که با توجه به زمان زیاد از دست رفته و معدود زمان باقی مانده از عمر این دوره مدیریت شهری، باید به فوریت در دستور کار قرار گیرد.»
در بخش دیگری از گزارش مذکور خاطرنشان شده بود: «… ششمین محور معوق، «پایان دادن به تعارض منافع در بخشی از فعالیتهای شهرداری» است. اگرچه شهرداری در حوزه صدور پروانه ساختمانی و همچنین برخی تخلفات اجرائی ساخت و ساز باید حکم یک بازرس را داشته باشد اما مشارکت با سازندهها در برخی از این پروژهها، شهرداری را عملا به تعارض منافع دچار کرده است. در نتیجه منافع یک گروه خاص را بر منافع عمومی شهروندان ترجیح میدهد. «ارتباط غیرموثر و تقریبا ناکارآمد با مجلس» تکلیف معوق دیگر است. مصداق این موضوع، لایحهای است که با تصویب آن دولت محلی در اداره شهر رسمیت پیدا میکند و میتواند حوزه اختیار و عمل بیشتری در اداره پایتخت داشته باشد اما تاکنون این هدف محقق نشده است. «ترافیک و آلودگی» دو چالش اصلی شهر تهران از دیدگاه شهروندان تهرانی در قالب نظرسنجیهای انجام شده از آنها، عنوان شده است اما به نظر میرسد حرکت مؤثر و قابل توجه در این حوزه که اثرات پایدار در این دو حوزه داشته باشد تاکنون صورت نگرفته است.»
در ادامه این گزارش آمده بود: «شفافیت» دیگر تکلیفی است که اگرچه اقدامات مؤثر و ارزشمندی بود که از ابتدای شکلگیری این شورا و با تمرکز یک عضو شورای شهر آغاز شد اما به دلیل عدم تمایل به همکاری در شورا و شهرداری، در برخی محورها، اتاق شیشهای مدیریت شهری به شکل کاریکاتوری اجرائی شده است. انتشار عمومی اطلاعات املاک شهرداری و انتشار عمومی جزئیات مربوط به صدور پروانهها بهصورت آنلاین از جمله محورهایی است که هنوز در حوزه شفافیت به نتیجه نرسیده است. «توسعه حملونقل عمومی» نیز از جمله اهدافی است که طی سه سال گذشته حرکت گستردهای به دلایل مختلف برای آن انجام نشده است. اگرچه اوایل دهه ۹۰، به دلیل اختلاف دیدگاه شهرداری و دولت، پیشرفت در این حوزه متوقف شده بود اما در مقطع فعلی که سه سال از شکلگیری دولت و شهرداری با خط سیاسی واحد میگذرد هم موفقیت چشمگیری حاصل نشده است.
دنیای اقتصاد در گزارش خود همچنین آورده بود: «در حوزه جلوگیری از «شهرفروشی و ساختوسازهای خلاف اسناد فرادست شهری» نیز اگرچه بهعنوان یکی از مهمترین اهداف این دوره از مدیریت شهری اقداماتی انجام شده اما همچنان تحقق این هدف بهصورت کامل صورت نگرفته است. «مسدود شدن منافذ رانت و فساد» نیز یکی دیگر از اهداف اولیه این دوره از مدیریت شهری بود. در این مسیر کاهش اختیارات شورای معماری مناطق یکی از مصادیق مهم حرکت در مسیر تحقق این هدف بود اما تغییر وضعیت مالی مدیریت شهری طی یکسال گذشته سبب شد تا عملا از این هدف دور شود… «توزیع متوازن خدمات در جهت کاهش فاصله شمال و جنوب»، «افزایش سهم درآمدهای پایدار در بودجه سالانه» و «ارتقای جایگاه شورا بهعنوان پارلمان شهر» دیگر تکالیف مهم معوق شورای شهر است. نکته مهم درخصوص این وظایف آن است که اگرچه عمل به این وعدهها و تحققپذیر کردن بخشی از آنها در محدوده اختیارات و امکانات کامل شورای شهر نیست و بخشی به دلیل شرایط خاص اقتصادی یا سیاسی دور از دسترس بوده اما از دیدگاه کارشناسان شهری بخشی از این وظایف به دلیل غفلت از جایگاه شورا، عملیاتی نشده است.»
سازندگی: اصلاحطلبان در پرونده نجفی سرمایه اجتماعی خود را نابود کردند
افزون بر موارد فوق، روزنامه کارگزاران، خرداد ۹۸ جنایت محمدعلی نجفی علیه همسر خود و همچنین اصرار طیفی از اصلاحطلبان بر شهردار کردن نجفی با وجود آگاهی از مسائل غیرقابل دفاع را موجب زوال سرمایه اجتماعی جبهه اصلاحات دانست.
سازندگی به قلم عبدالله مؤمنی نوشته بود: فرجام شهردار شدن نجفی، انفعال شهرداری و شورای شهر صددرصد اصلاحطلب و تحمیل هزینه هنگفت تغییر پیدرپی شهردار تهران و عدم ثبات مدیریتی و ناکارآمدی شهرداری که به حساب ضعف و ناتوانی اصلاحطلبان گذاشته شده است و از اینرو جدا از سرنوشت غمانگیز و سوزناکی که برای یک چهره ملی و ارزشمند رقم زد و به بدبینی و بیاعتمادی بیش از پیش مردم از اصلاحطلبان دامن زد، ویران شدن زندگی دو انسان را نیز رقم زد.
با این توصیف بهرغم آگاهی و اطلاع از روند پیچیده شدن زندگی دکتر نجفی در عین هوشیاری جریان مخالف اصلاحات که اینگونه تغییر در روند زندگی افراد را که بهنوعی در ذهن و ضمیر مردم نابهنجار تلقی میشود بدون هزینه نخواهند گذاشت و به سادگی از کنار آن نخواهند گذشت، اما باز به این انتخاب اصرار شد و تا روزهای انتهای حضور نجفی و بهرغم استعفای ایشان از شهرداری، با مخالفت با استعفای دکتر نجفی حاشیههای زندگی ایشان کش داده شد و فرجام بیآبرویی و بیاعتبار نمودن دکتر نجفی در نتیجه ماندن ایشان در سمت شهرداری و افشای حواشی انتخاب همسر دوم با توجه به رصد نمودن زندگی ایشان کمترین پیشبینی در آن زمان بود.
سقوط و انحطاط اخلاقی جریان اصلاحات
در این مطلب آمده بود: آیا همچنان اگر فردی یا شخصی- فارغ از انگیزهخوانی و غیبگویی برخی که این هشدار را نیتخوانی میکردند- نسبت به این موضوع که چرا برخی اصرار ناموجه بر انتخاب دکتر نجفی برای شهرداری تهران بدون در نظرگرفتن حساسیتها و ملاحظات امنیتی و سیاسی داشتند، انتقادی داشته یا از روی دلسوزی و دلنگرانی هنگام انتخاب ایشان نیز بیان شده؛ بازگو کردن انتقاد درباره افراد مسئول در این انتخاب باید موجب زمینه هجمه و تهمت و تحلیل و تأویلهای بیربط شود؟! آنچه مورد انتقاد کلیت جامعه و هواداران اصلاحات در سراسر کشور است این است که چرا بهرغم داشتن چنین آگاهی از وضعیت بغرنج دکتر نجفی عدهای با ابرام و اصرار دنبال چنین انتخاب ویرانگری بودند که در آن نه از تاک نشان ماند و نه از تاکستان؟! فارغ از انگیزهکاوی و نیتخوانی این اتفاق دهشتناک اما امروز کالبد بیروح و خسته جریان اصلاحات بیش از همیشه در معرض سؤال است و این موضوع نشاندهنده این است که جریان اصلاحات بیش از کاهش و زوال سرمایه سیاسیاش و کاسته شدن از حضور موثرش در جامعه با سقوط و زوال و انحطاط اخلاقی نیز مواجه شده است.
بیشترین بیانضباطی مالی در۳ سال اول شورای شهر پنجم در بخشهای تابعه شهرداری رخ داد!
سید حسن رسولی، عضو شورای شهر تهران نیز در دوره پنجم در حالی که سه سال از فعالیت شورای شهر اصلاحطلب و شهردار منتخب آن میگذشت، به ایلنا گفته بود: در دو سه سال گذشته بیشترین بیانضباطی مالی و اداری در شرکتها و سازمانهای وابسته به شهرداری بوده است، چرا که هرکدام بهعنوان جزایر به هم پیوسته اداره میشود.
روزنامه اصلاحطلب: شورای شهر اصلاحطلب پنجم تهران از اوضاع جامعه بیخبر بود
روزنامه اصلاحطلب ابتکار هم شهریور ۱۴۰۰ در مطلبی نوشت: «اصلاحطلبان در سالهای اخیر نشان دادهاند که حداقل یک قدم از مطالبات جامعه عقب هستند و در شناخت اولویتها دچار تزلزل… آنها از اوضاع جامعه بیخبر هستند یا در نگاه بدبینانه برایشان مهم نیست.»
دولت، مجلس و شورای شهر اعتبار اصلاحطلبان را زیر سؤال بردهاند
همچنین، محمد سلامتی، دبیرکل حزب منحله سازمان مجاهدین انقلاب شهریور ۹۸ به روزنامه آرمان گفته بود؛ عملکرد دولت، مجلس و شورای شهر تهران، اعتبار اصلاحطلبان را زیر سؤال برده است. یادآور میشود، مدعیان اصلاحات ـ اعتدال همواره گفتهاند باید با پولی کردن اداره شهر و گران کردن شهر مشکل مهاجرت و حاشیهنشینی را حل کرد! نکته دیگر اینکه، شورای شهر اول اصلاحطلبان آنقدر محل سیاسیکاری و اسباب سرشکستگی اصلاحطلبان شد که کارها را قفل نمود و از سوی وزارت کشور دولت اصلاحات منحل شد و مردم پس از آن شورای شهر دوم (اصولگرا) را برگزیدند. در دوره پنجم هم این طیف، در مدت ۳ سال، ۳ شهردار را جابهجا کردند و کارهای فانتزی مثل تغییر نام خیابانها و دوچرخهسواری شهردار را برجای گذاشتند.
مؤلفه دیگر در ریشهیابی هجمه مدعیان اصلاحات به زاکانی، خدمات و اقدامات جهادی و چشمگیر وی است که در ادامه به بخشی از آنها اشاره میکنیم؛
ـ کاشت بیش از ۳ میلیون درخت طی ۳۳ ماه اخیر
ـ راهاندازی ۱۰۵ بوستان در این دوره مدیریت شهری در تهران
ـ راهاندازی ۴۰ بوستان مادر و کودک برای ایجاد فضای مناسب برای دختران، کودکان و بانوان
ـ راهاندازی ۶۴ بازارچه میوه و ترهبار و افزایش تعداد میادین به ۳۱۷ میدان و رشد ۳۴ درصدی میزان محصولات عرضه شده در میادین
ـ افتتاح فاز اول بزرگراه شهید بروجردی پس از حدود ۱۰ سال با هزینه بالغ بر ۲۰۰۰ میلیارد تومان (۴۴ درصد این بزرگراه در حدود ۲ سال در این دوره مدیریت شهری تکمیل و بهرهبرداری شده است.)
ـ انجام عملیات محور غربی بزرگراه یادگار امام با هزینهای بالغ بر ۳۵۰۰ میلیارد تومان و برای رفع ترافیکی میدان جی و انتهای یادگار امام(ره)(افتتاح در اسفند ۱۴۰۳)
ـ انجام عملیات آزادراه شهید شوشتری در شرق تهران که به موازات بزرگراه بسیج و تکمیلکننده کمربند پیرامونی تهران این آزادراه ۵ درصد از ترافیک شرق تهران و ۱.۵ درصد از ترافیک کل تهران را کاهش میدهد. (افتتاح در بهمن ۱۴۰۳)
ـ اصلاح ۹۸ تقاطع غیرهمسطح بزرگراهی در سطح شهر تهران که منجر به کاهش ۷۲۳ کیلومتری مسافت طی شده روزانه شهروندان تهرانی با کاهش ۸ درصد مصرف سوخت شهر تهران (حدود ۱ میلیون لیتر روزانه) و کاهش آلودگی هوا و تبعات مثبت اجتماعی و ارتقاء رضایت شهروندان خواهد شد. تاکنون ۲۷ تقاطع اصلاح و به بهرهبرداری رسیده که منجر به کاهش ۱۴۰ کیلومتر شده و مابقی تقاطعها در دست اجراست.
ـ تولید و توزیع ۱.۷۷۵.۰۰۰تن آسفالت در معابر اصلی در سال ۱۴۰۲ با احداث ۳ کارخانه آسفالت با کمترین میزان آلایندگی۱۴۰۲
گفتنی است، تغییر شهردار به تغییر دولت ربطی ندارد بلکه شورای شهر است که میتواند در صورت لزوم شهردار را تغییر دهد.
مهدی چمران، رئیس شورای شهر تهران درباره ایجاد کارزار برای شهردار تهران گفته است: شهردار را شورا انتخاب میکند. شهردار روش قانونی را طی کرده است. سیستم کشور ما کارزاری نیست، با انتخابات است. با این اوصاف، دیکتاتورهای کوچولوی مدعی اصلاحات که برای مردم حق اظهار نظر قائل نیستند و فجایع جبران ناپذیری را به ملت تحمیل کردهاند، هنوز به قدرت نرسیده شهردار منتخب نمایندگان مردم را هدف قرار دادهاند و به توهم حذف رقبای انتخاباتی خود افتادهاند. این در حالی است که طیف مورد اشاره بابت ترکفعلها گسترده و ضربههای عمیق به معیشت مردم و اقتصاد کشور باید پاسخگو باشد. آنها بار دیگر ثابت کردند که شعار «زنده باد مخالف من» تنها چند کلمه نمایشی است.