به گزارش وطن شهر، بحران از دهه ۱۳۴۰ با سدسازی بدون مطالعه حوضهای آغاز شده و پس از انقلاب با شتابی چندین برابر ادامه یافته که در نتیجه امروز بیش از ۸۵۰ سد سالانه بیش از ۱۶ میلیارد مترمکعب آب را تبخیر میکنند. یارانه سنگین انرژی از دهه ۱۳۵۰ بیش از یک میلیون حلقه چاه را به جان آبخوانها انداخت و فرونشست زمین تا ۳۸ سانتیمتر در سال را به رکورد جهانی تبدیل کرد. سیاست خودکفایی غذایی به هر قیمت، کشت آببر را در کویر تشویق کرد و ما هنوز میلیاردها مترمکعب آب مجازی صادر میکنیم در حالی که میلیونها نفر آب شرب پایدار ندارند.
قرار بود قانون توزیع عادلانه آب مصوب ۱۳۶۱ (مواد مهم این قانون: آب متعلق به همه ملت است، ممنوعیت مالکیت خصوصی برا منابع آب، تعریف حریم رودخانهها و قناتها، تعرفهگذاری پلکانی، بخشودگی برای کممصرفها و …) این هرجومرج را پایان دهد اما امروز یعنی ۴۳ سال بعد از تصویت قانون، هیچیک از مواد کلیدی آن اجرا نشده است.
هفت دهه است که آب را در کشور با تخمین، حدس، فشار سیاسی و گزارشهای دستنویس مدیریت میکنیم و هیچکس دقیقاا نمیداند هر استان چقدر آب زیرزمینی دارد؟ هر کشاورز چقدر برداشت میکند؟ هر کارخانه چقدر هدر میدهد؟ یا هر سد چقدر تبخیر میکند؟ آمارها سالانه، تقریبی و اغلب متناقضاند و تصمیمگیریها کلان بر اساس چیزی جز آمار و ارقام واقعی هستند.
در دنیای امروز، مدیریت آب بدون داده لحظهای و دقیق، مثل رانندگی با چشم بسته در شب است. کشورهایی که از بحران آب نجات پیدا کردند (استرالیا، سنگاپور، کالیفرنیا، اردن) همه یک کار مشترک کردند؛ آنها آب را از حالت سیاسی و شعاری خارج کرده و به یک کالای کاملا دادهمحور تبدیل کردند. وقتی داده شفاف، لحظهای و غیرقابل دستکاری باشد، دیگر نمیتوان چاه غیرمجاز را مخفی کرد، نمیتوان اضافهبرداشت را توجیه کرد و نمیتوان پروژه انتقال آب بینتیجه را با آمارسازی پیش برد.
وقتی هر قطره آب رصد شود، دیگر بهانهای برای سوءمدیریت باقی نمیماند!
تنها راه نجات ایران، تبدیل آب به یک سیستم کاملا دادهمحور است؛ یعنی راهاندازی پلتفرم ملی هوشمند آب؛ یک سامانه یکپارچه دیجیتال که باید جایگزین کامل مدل حکمرانی معیوب هفت دهه گذشته شود.
این پلتفرم باید از ۹ لایه اصلی تشکیل شود:
- پایش لحظهای و فراگیر
تا پایان ۱۴۰۵ باید تمام ۱٫۱ میلیون حلقه چاه (مجاز و غیرمجاز)، ۴ میلیون انشعاب شهری و روستایی، ۸۵۰ سد، ۴۲ حوضه آبریز اصلی، تمام قناتهای فعال و حتی چشمههای مهم به کنتورها و سنسورهای هوشمند (LoRaWAN/NB-IoT/5G) متصل شوند. این دستگاهها باید هر ۵ تا ۱۵ دقیقه دادههای مصرف، فشار، سطح آب، کیفیت شیمیایی و دما را به مرکز داده ارسال کنند و دادههای رطوبت خاک تا عمق ۲ متر، پوشش برف البرز و زاگرس، جریان رودخانهها، سطح آب زیرزمینی در ۶۰۰ دشت ممنوعه و حتی میزان تبخیر سدها هم توسط ماهوارههای ایرانی و بینالمللی بهروزرسانی شوند تا برای اولین بار در تاریخ ایران، دولت، کشاورزان و مردم عادی دقیقا خواهند دانست که هر لحظه چقدر آب داریم؟ کجا مصرف میشود؟ کجا هدر میرود؟ و چقدر برای نسل آینده باقی مانده است؟
- لایه کنترل خودکار و اجرای قانون
اگر چاهی حتی یک مترمکعب بیش از سهمیه مجاز برداشت کند، کنتور هوشمند باید بلافاصله پمپ را قطع کند و هشدار به مالک و آب منطقهای ارسال نماید. اگر انشعابی در شهر یا روستا اضافه مصرف کند، فشار آب باید به صورت پلکانی کاهش یابد و در صورت تکرار، شیر برقی بسته شود. در سدها، دریچههای خروجی باید فقط بر اساس سهمیه حوضه پاییندست باز شوند. بدین ترتیب قانون توزیع عادلانه آب ۱۳۶۱ که ۴۳ سال روی کاغذ مانده، برای اولین بار به صورت کامل، خودکار و غیرقابل دور زدن اجرا خواهد شد.
- لایه هوشمصنوعی و پیشبینی
الگوریتمهای یادگیری عمیق باید با استفاده از دادههای ۵۰ سال گذشته، مدلهای هواشناسی بلندمدت، الگوی کشت، رشد جمعیت و تغییرات اقلیمی، پیشبینی کنند که هر حوضه آبریز تا ۱۰ سال آینده چقدر آب خواهد داشت و چه مقدار باید برای مصارف شرب، کشاورزی و صنعت تخصیص یابد. این پیشبینیها باید هر هفته بهروزرسانی شوند و به شورای عالی آب (که متاسفانه غیرفعال است)، استانداران، کشاورزان و صنایع ارسال گردند تا کشت، تولید و سرمایهگذاری بر اساس واقعیت آب انجام شود نه بر اساس شعارهای خودکفایی!
- قیمتگذاری پلکانی واقعی و خودکار
قیمت آب دیگر نباید ثابت و یارانهای باشد؛ باید هر روز صبح بر اساس وضعیت آبخوان، فصل، میزان ذخیره سدها و پیشبینی بارش تعیین شود. مصرفکنندهای که زیر سهمیه بماند باید یارانه نقدی دریافت کند؛ متخلف باید جریمه سنگین بپردازد که مستقیما به حساب کممصرفها واریز خواهد شد. تجربه این مکانیزم در سنگاپور مصرف صنعتی را ۴۰ درصد و در کالیفرنیا مصرف کشاورزی را ۳۵ درصد کاهش داده است.
- بخش خانگی و ساختمانهای بزرگ
کنتورهای هوشمند باید نشتی را در کمتر از ۴ ساعت تشخیص دهند و هشدار فوری به مالک و شرکت آب ارسال کنند. در تمام ساختمانهای بالای ۱۰ واحد، بیمارستانها، دانشگاهها، هتلها و مجتمعهای تجاری، سیستم بازیافت آب خاکستری باید اجباری شود. آب دوش، سینک، ماشین لباسشویی و ظرفشویی باید با فیلترهای بیولوژیکی و UV تصفیه شود و برای فلاشتانک توالت، شستشوی پارکینگ و محیط، خنککردن برجهای خنککننده و آبیاری فضای سبز استفاده گردد. نتایج این اقدام در آلمان تا ۶۵ درصد، دبی تا ۶۰ درصد و سنگاپور تا ۷۵ درصد، صرفهجویی در مصرف آب ساختمان را ثبت کرده است.
- کشاورزی (۸۵ درصد مصرف کل)
هر مزرعه باید یک شناسه دیجیتال منحصربهفرد دریافت کند و سنسورهای رطوبت خاک در عمقهای مختلف، پهپادهای مجهز به دوربین مولتیاسپکترال و تصاویر ماهوارهای باید هر هفته برنامه آبیاری دقیق برای هر قطعه زمین تولید کنند. کشاورز باید از طریق اپلیکیشن موبایل ببیند که امروز کدام قسمت زمینش نیاز به آب دارد؟ چقدر و در چه ساعتی از شبانهروز؟ هوش مصنوعی باید به او پیشنهاد دهد که در منطقهاش کدام محصول با کمترین آب بیشترین سود را دارد. پروژههای داخلی قزوین، دماوند و ورامین نشان دادهاند این روش بهرهوری آب را تا ۴۰ درصد افزایش میدهد و درآمد کشاورز را ۳۰ تا ۷۰ درصد بالا میبرد.
- صنایع آببر (فولاد، پتروشیمی، سیمان، کاشی، معدن، نیروگاه و …)
تمام واحدهای صنعتی که سالانه بیش از ۵۰ هزار مترمکعب آب مصرف میکنند باید به سیستمهای بازیافت بسته Zero Liquid Discharge (ZLD) یا حداقل ۹۵ درصد بازچرخانی مجهز شوند، این یعنی آب فرآیند (شستشو، خنکسازی، حلال و …) باید چندین مرحله تصفیه شود و دوباره به همان خط تولید برگردد؛ خروجی مایع تقریبا صفر خواهد بود و فقط لجن جامد باقی میماند. در چین از سال ۲۰۱۵ بیش از ۴۰۰۰ کارخانه بزرگ ZLD شدند و مصرف آب صنعتی ۷۰ درصد کاهش یافت. در هند، ایالت گجرات با اجبار ZLD در صنایع نساجی و شیمیایی، سالانه ۱٫۲ میلیارد مترمکعب آب صرفهجویی کرد. در ایران، فقط ۱۰ کارخانه فولاد کشور سالانه بیش از ۳۵۰ میلیون مترمکعب آب مصرف میکنند که اگر هر کدام به ZLD برسند، سالانه معادل کل مصرف شرب استان اصفهان آب آزاد خواهد شد. پلتفرم باید مصرف لحظهای هر کارخانه را نمایش دهد، جریمه اضافهبرداشت را خودکار اعمال کند و به کارخانههای موفق گواهی سبز و معافیت مالیاتی بدهد.
- تصفیه و بازگرداندن فاضلاب به چرخه (بزرگترین منبع آب بکر ایران)
ایران سالانه بیش از ۱۰ میلیارد مترمکعب فاضلاب شهری و صنعتی تولید میکند که ۹۰ درصد آن بدون تصفیه وارد رودخانهها، دریا یا زمینهای کشاورزی میشود. پلتفرم باید تمام ۱۲۰۰ تصفیهخانه موجود و در حال ساخت را به سنسورهای آنلاین کیفیت COD، BOD، نیترات، فسفات، فلزات سنگین مجهز کند. شهرهای بالای ۱۰۰ هزار نفر باید حداقل ۹۰ درصد فاضلاب خود را به سطح تصفیه ثالثیه برسانند و آب خروجی باید برای سه منظور استفاده شود:
- کشاورزی کنترلشده (مثل آفریقای جنوبی که ۲۵ درصد آب کشاورزی پرتوریا از فاضلاب تصفیهشده تأمین میشود)
- تزریق به آبخوانها برای جبران افت سطح (همان کاری که نامیبیا در ویندهوک از سال ۱۹۶۸ انجام میدهد و مستقیما آب شرب تولید میکند)
- خنکسازی صنایع و فضای سبز شهری (در سنگاپور، پروژه NEWater اکنون ۴۰ درصد نیاز آب این کشور را تأمین میکند). در ایران، اگر فقط تهران، مشهد، اصفهان، شیراز و تبریز به ۹۰ درصد بازچرخانی برسند، سالانه بیش از ۲ میلیارد مترمکعب آب تازه یعنی معادل آورد سالانه زایندهرود در شرایط نرمال آزاد خواهد شد.
- شفافیت عمومی و نظارت مردمی
یک اپلیکیشن و وبسایت عمومی باید راهاندازی شود که هر ایرانی بتواند به صورت زنده و بدون فیلتر ببیند:
- وضعیت لحظهای آبخوان زیر شهر یا روستایش (افت سطح، کیفیت، میزان برداشت)
- مصرف روزانه استان محل زندگی در مقایسه با سهمیه مجاز
- نام و مکان مصرفکنندگان بزرگ اضافهبرداشت (کشاورز، کارخانه، مجتمع مسکونی)
- رتبهبندی عملکرد استانداران، مدیران آب منطقهای و وزیر نیرو در بازههای مشخص زمانی
- پیشبینی میزان آب قابل دسترس برای سال زراعی آینده
وقتی مردم این اعداد را ببینند، دیگر نمیتوان با گزارشهای غیرواقعی یا آمارسازی بحران را پنهان کرد.
هزینه کل این پلتفرم (شامل نصب کنتورها، زیرساخت ارتباطی، سرورها، نرمافزار، آموزش و پشتیبانی) کمتر از ۱۵ درصد بودجهای است که در ۱۰ سال اخیر صرف پروژههای انتقال آب بینتیجه و سدسازی جدید شده است و اگر تا پایان دولت چهاردهم این پلتفرم راهاندازی نشود، تا سال ۱۴۱۰ حداقل ۱۵ میلیون نفر مجبور به مهاجرت داخلی خواهند شد و بخش بزرگی از فلات مرکزی برای همیشه غیرقابل سکونت خواهد گردید و ایران اولین کشور تاریخ معاصر خواهد بود که به دلیل سوءحکمرانی، بخش بزرگی از خاکش خالی از سکنه میشود.









