• امروز : شنبه - ۱ دی - ۱۴۰۳
  • برابر با : Saturday - 21 December - 2024

شهرداری که تهران را کشت

  • کد خبر : 18387
شهرداری که تهران را کشت
محسن صالحی‌خواه، روزنامه‌نگار، نوشت: علیرضا زاکانی، شاخص‌ترین شهردار تهران در سال‌های گذشته است. او چهاردمین نفری است که کلید بهشت را در دست دارد؛ کیست که نداند شهردار محترم تهران، این جایگاه مهم و تخصصی را به عنوان پاداش حضورش در انتخابات ۱۴۰۰ دریافت کرد؟ هیچ وقت در حوزه اجتماعی و شهری مطلبی نمی‌نویسم اما از آنجا که شهرداری تهران از سال ۱۴۰۰ تا کنون یک دستگاه کاملاً سیاسی بوده، اجازه بدهید گریزی به بهشت بزنیم.

اول؛ در جریان مناظرات انتخاباتی ۱۳۹۶ ثابت شد که سیدابراهیم رئیسی توان مقابله با دیگر کاندیداها را ندارد. نه این که دیگران مقابل او – به طور مشخص روحانی و جهانگیری – الزاماً سیاستمداران خوبی بودند یا کارنامه‌شان تماماً قابل دفاع است؛ آن‌ها دولتمرد بودند و سال‌ها در سیاست حضور داشتند. وزیر و نماینده مجلس و عضو ارکان سیاسی بودند. اما ابراهیم رئیسی در جزیره قضایی حضور داشت و هیچ وقت در میدان سیاست وارد نشده بود. او سال‌ها دادستان و رئیس سازمان بازرسی بود و شاید سیاسی‌ترین نقشی که داشت عضویتش در خبرگان بود. ناآشنایی تولیت وقت آستان قدس رضوی با دنیای سیاست، باعث شد که برای انتخابات ۱۴۰۰ فردی کنار او قرار بگیرد تا ناتوانی‌اش در مناظره را پوشش دهد. البته در آن انتخابات همه می‌دانستند که رئیسی برنده می‌شود؛ چرا که اصولاُ نه کاندیدای خاص و وزنه‌ای مقابل او قرار داشت و نه بدنه‌ای که در سال‌های ۹۲ و ۹۶ وارد میدان شد امیدی به ایجاد تغییر داشت که دلایل آن به طور جداگانه قابل بررسی است و بخش زیادی از آن به عملکردها برمی‌گردد.

علیرضا زاکانی اگر بهترین گزینه برای پوشش رئیسی نبود، یکی از بهترین‌ها بود. یک سیاستمدار هجومی و بدون سابقه مدیریتی که مشخص بود رای نمی‌آورد اما نقش مهمی در مناظرات ایفا کرد و پاداش خود را گرفت. مرداد ۱۴۰۲ نیز دستیار ویژه رئیس‌جمهور در امور مدیریت آسیب‌های اجتماعی در تهران شد.

دوم؛ تهران از ابتدای پیروزی انقلاب تا کنون ۱۴ شهردار داشته است. مطالعه سوابق ۱۳ شهردار قبلی پایتخت نشان می‌دهد که یا تحصیلاتی مرتبط با این جایگاه داشتند، یا در کارنامه‌شان مدیریت سطوح ارشد کشوری و لشکری وجود داشته است. حتی افرادی در تاریخ بلدیه پس از انقلاب عهده‌دار سرپرستی این جایگاه شدند که لیافت و سوابق آنان از شهردار کنونی تهران صدها پله بالاتر است.

محمد توسلی اولین شهردار پس از انقلاب، در رشته‌های حمل و نقل و ترافیک تحصیل کرده بود. سیدمرتضی طباطبایی سرپرست شهرداری تهران در سال‌های ۶۶ تا ۶۸، مهندس معمار بود و از قبل انقلاب در شهرداری تهران مشغول کار بود. غلامحسین کرباسچی ۷ سال استاندار اصفهان بود. مرتضی الویری سابقه مدیریت مناطق آزاد را داشت. محمدحسن ملک مدنی سابقه شهرداری اصفهان را دارد. محمدحسین مقیمی که پیش از احمدی‌نژاد سرپرست شهرداری شد، از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۸۰ به ترتیب استاندار خوزستان و سپس کرمانشاه بود. حتی محمود احمدی‌نژاد سابقه فرمانداری و استانداری داشت و عضو هیئت علمی گروه حمل و نقل دانشکده عمران دانشگاه علم و صنعت بود. محمدباقر قالیباف قبل از این که شهردار شود، فرماندهی قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء، نیروی هوایی سپاه و نیروی انتظامی را در سابقه خود داشت. نجفی سابقه مدیریت، وزارت و عضویت شورای شهر را داشت. حناچی سابقه معاونت شهرسازی و معماری در وزارت راه، دبیر شورایعالی شهرسازی و چند سابقه مرتبط دیگر داشت.

فارغ از این که دوره مدیریت شهری ۱۳ شهردار قبلی باید به طور دقیق مورد موشکافی قرار بگیرد و نقاط ضعف و قوت آن‌ها مشخص شود، علیرضا زاکانی واجد هیچ کدام از این شرایط و سوابق نیست. ۴ دوره نمایندگی مجلس در کارنامه دارد، یک دوره رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس بوده و عضو گروه پزشکی هسته‌ای دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران است. شهری که جمعیت روز آن بین ۱۲ تا ۱۴ میلیون نفر و ساکنان دائمی آن تا ۸ میلیون نفر برآورد می‌شود، به دست شخصی اداره می‌شود که نه تنها سابقه یا تجربه‌ای در مدیریت شهری ندارد، بلکه حتی سابقه مدیریتی خاصی ندارد. شهرداران قبلی – خوب یا بد – اگر نیروهای سیاسی بودند، سابقه مدیریتی داشتند.

سوم؛ حدود سه سال از سکانداری زاکانی در شهرداری پایتخت می‌گذرد. سه سال زمان کمی برای تاثیرگذاری و ایجاد تحول در یک حوزه مدیریتی نیست. یک رئیس‌جمهور طبق قانون اساسی ایران و بسیاری کشورهای دیگر ۴ سال در مسند قدرت است. پس در ۳ سال می‌توان تغییراتی ایجاد کرد. از ۱۴۰۰ تا کنون، متروی تهران بهتر شد؟ خطوط اتوبوس‌رانی بهبود کمی و کیفی پیدا کرد؟ تاکسیرانی متحول شد؟ کیفیت هوای تهران – که تا چند سال قبل فقط در زمستان درگیر آلودگی بود – ارتقا پیدا کرد؟ مدیریت مخازن زباله خیابان‌ها بهتر شد؟ پل‌های عابرپیاده افزایش پیدا کرد یا تعداد پله‌های برقی افزایش پیدا کرد؟ همه این‌ها ممکن است پیشرفت‌هایی کرده باشند اما تیم مقتدر رسانه‌ای آقای زاکانی باید توضیح بدهند چه «کار ویژه‌ای» در این ۳ سال صورت گرفته است که تا این اندازه تلاش می‌کنند از شهردار محترم تهران یک اسطوره مدیریتی بسازند؟ رپورتاژهای عملکرد درخشان شهردار در ۹۰ درصد مواقع فقط در رسانه‌های خود او پیدا می‌شود. رسانه‌های مستقل امکان بررسی این دستاوردها را دارند؟ یا مانند اعضای شورای شهر که مخالف زاکانی هستند و اتفاقاً از همان اردوگاه سیاسی می‌آیند که شهردار متعلق به آن است، متهم به تولید خوراک برای رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور می‌شوند؟

به عنوان یک روزنامه‌نگار یک «وظیفه» مشخص‌ دارم، کاری را انجام می‌دهم، حقوقی برای آن دریافت می‌کنم. سردبیر و مدیرمسئول من بابت انجام کار من باید هر روز در صفحه ۱ روزنامه از من تشکر کنند؟ دستاورد بسازید، ولی خودتان باور نکنید. صبح‌ها به خیابان خراسان، مولوی و شوش سر بزنید تا دستاورد مدیریت معتادان متجاهر در دوره مدیریت آقای زاکانی هم به چالش کشیده شود.

چهارم؛ موضوع اتوبوس‌ها خیلی جالب توجه است. اصولاً این که خریدن اتوبوس – نه از چین، از بهترین سازندگان اتوبوس در هر جای جهان – به عنوان یک دستاورد به اهالی تهران قالب شود، توهین به شعور آن‌هاست. خریدن واگن مترو، اتوبوس شهری و تاکسی باکیفیت از کارخانه داخلی یا شرکت خارجی، دستاورد نیست؛ وظیفه بلدیه است. حالا به هر دلیلی ایران یک کشور تحریمی است و نمی‌تواند مثل دیگر کشورهای معمولی جهان، اتوبوس بسازد یا بخرد. بستن یک قرارداد برای خرید اتوبوس این قدر سر و صدا ندارد. حال این که قرارداد مذکور محرمانه است؛ آنقدر که تیم زاکانی و شهرداری تهران روی خرید این اتوبوس‌های برقی، واگن‌های مترو و تاکسی‌ها مانوور دادند، وزارت دفاع برای خرید سوخو – ۳۵ از روسیه دستاورد نساخت.

دستاوردسازی یک اپیدمی شده است. همه دست به دست هم داده‌اند که نه با عملکردشان، بلکه با دستاوردسازی‌هایشان اثبات کنند که می‌شود کشور را در شرایط تحریم اداره کرد. همین که خریدن اتوبوس برقی دستاورد مدیران پایتخت شده، نشان‌دهنده این است که «نمی‌شود».

آخر؛ می‌گویند آقای زاکانی برای پاستور دورخیز کرده است. با توجه به کارنامه آقای رئیسی، زمزمه‌هایی از تک‌دوره‌ای شدن او به گوش می‌رسد. شاید این شایعه که زاکانی دنبال صندلی ریاست‌ دولت باشد، با این وضعیت خیلی دور از ذهن به نظر نرسد. شاید برای همین است که بعد از حدود ۳ سال حضور در راس مدیریت شهری پایتخت، تیم زاکانی به فکر حرکات آکروباتیک و محیرالعقول افتاده است که از زاکانی یک مدیر موفق بسازد. ناگهان در پارک قیطریه مسجد می‌سازند. پارک لاله که یکی از هویت‌های شهر تهران است، درگیر ساخت و ساز می‌شود. کارهای نمایشی که قرار است اقلیتی را راضی نگه دارد. اگر این فرض غلط است، خوشحال می‌شویم که بدانیم چه کار ویژه‌ای در این دوران انجام شده است. حقیقت این است که تهران به دلیل مشکلاتی که کشورمان را در تمام این سال‌ها زمینگیر کرد، نیمه‌جان شده بود. آقای زاکانی تیر خلاص را به سرش زد و او را کشت.

منبع:انصاف نیوز

لینک کوتاه : https://vatanshahr.ir/?p=18387
 

برچسب‌ها

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه‌های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام‌هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.